بخاطرآینده جنبش مترقی کشور روی واقعات کشوری باید به قضاوت مشترک رسید
یعقوب هادی یعقوب هادی

قسمت پایان

تازه ترین اظهاراتِ مسئول اطلاعاتی یک جریان ازمذاکرات با جانب نیرو های مسلح ضد دولت وقت در اروپا بطور واضح غیر متمرکز بودن مذاکرات به اساس پلان صلح ملل متحد را شهادت میدهد، که مذاکرات محرمانه با گروه های معتد ل در «زوریخ» میخواند. به تعقیب این مذاکرات ، مجریان آن بار دیگر برضد توافق خودشان در «زوریخ» برضد «تشخیص نیرو های که میتواند در حل سیاسی مساله افغانستان سهیم گردند» قرار میگیرند ومذاکرات محرمانه دیگر را با شتاب زده گی برای بقای موقف فردی شان با طرف ( تند رو ها نیز» با پا درمیانی وزیر دفاع وقت با جانب تنظیم حزب اسلامی آغاز میکنند

 

این عملیه (مذاکره در دایره های متفاوت با خواست ها ومطالبات متفاوت) درست با روحیه و خواست سیاستگزاران کشور های همسایه بخصوص پاکستان وحامیان بین المللی شان موافق بود. چونکه آنان بخوبی میدانستند که نتیجهء آن رویاروئی و ادامه نا امنی و بی ثباتی در افغانستان خواهد بود.

در اثر بازی های دو گانه ، وضعیت عمومی به دو جهت متفاوت و متضاد شکل گرفت. در حالیکه از یک طرف درنتیجه مذاکرات مخفی با جوانب مختلف زمینه رقابت های گروه های مسلح مخالف تحریک گردید و هریک امیدوارانه بسوی تصاحب قدرت پیش روی را آغاز کردند . این حالت توانست بازیگران سیاست مشترک جهانی روی قضیه افغانستان را دست پاچه بسازد. لذا بیش از گذشته روی بیرون کشیدن پای افراد که میتوانست زمینه ساز برای انکشافات منفی باشد در گرما گرم قضایا به میانجی گری سازمان ملل تکیه گردید ، گفتنی است که زدو بند های رشوه ستانی به مسئله بیرون کشیدن افراد هم درکار بوده است. نسبت به این گمان نظر قابل ملاحظه این وجود دارد که چرا از ایام دراز مدت بی سرنوشتی ریس جمهور (شهید نجیب الله) تا امروز از اطرافیان نزدیک به ایشان حرفی به بیرون درز نکرده است. جز مواردی که ریس جمهور(شهید نجیب الله) از محل پناهنده گی خود هنوز به عنوان ریس جمهوری با نظرداشت اعتماد گذشته با نظامیان هدایات چندی صادر نموده که یک سلسله از آن واقعات توسط محترم جنرال محمد نبی عظیمی در کتاب اردو وسیاست انعکاس یافته است .

 

پلان حل سیاسی قضیه افغانستان در حالی بدست مجریان دست اول ویا افراد شماره اول طرح های دوگانه (مصالحه ملی، پلان صلح سازمان ملل) دستخوش ناکامی شد ، که تمام ایام کاری فرستاده سازمان ملل بنین سیوان در تهیه لست سازی حضوری و غیابی سپری شد و تا آخرهم از موافقت وعدم موافقت آن شخصیت ها که بگفته گلبدین حکمتیار در پاکستان آماده تسلیم گیری قدرت دولتی در افغانستان بودند اظهار نظری انعکاس نیافت. چنان معلوم میشود همانگونه که برنامه برای توافق جوانب مختلف ودخیل در قضایا در کار نبوده تا اجماعی را بوجود میآورد، این لست سازی ها هم کاملأ یک جانبه ومعاش تعین کن بوده است

 

یقینأ ریس جمهورشهید نجیب الله شخصی نبود که از این حالت نمیدانست. اما در همین حال (سیزدهم اپریل )1992 اعلام نمود که تا اخیر همین ماه میخواهد قدرت را به حکومت انتقالی بسپارد. درست سه روز بعد از این اعلام که واگذاری قدرت الی اخیر ماه بود ریس جمهور تصمیم به خروج از کشوررا گرفت. احمد سرور سفیر افغانستان در دهلی این تصمیم را فرار میداند و تصریح میکند که در مشوره با بنین سیوان ( شهید داکتر نجیب الله) برای خارج شدن از کشور اقدام نمود. اقدام به خارج شدن ریس جمهور از کشور با دلایل متعدد یک تصمیم فوری وآنی نمیتوانست باشد.

 

از آنجا که نتائیج کار نماینده سر منشی ملل متحد در افغانستان نشان میدهد که مذاکرات روی کدام برنامه ای تمرکز نداشت، بلکه محور بحث ها شرکت وحضور اشخاص هم در جریان مذاکرات وهم درپروسه بعدی بود. چنانچه یکی از پیش شرط های این مذاکرات منتفی دانستن ریس جمهور داکتر شهید نجیب الله بود. این در حالی بود که کشور های مغرض همسایه و حامیان غربی شان برنامه انحلال تشکیلات نیرو های موثر کشور را هم در چوکات دولت وهم در قبال نهاد سیاسی رهبری کننده جامعه درامکان فعالیت های زیر زمینی مرحله به مرحله به اجرا میگذاشتند.در واقع شهید داکتر نجیب الله به این پیش شرط ها به گونه که خود در یک مصاحبه با بی بی سی بیان کرده بود پاسخ مثبت داد «ما نه تنها برای ترک گفتن مقامات خود بلکه برای از دست دادن جانهای خویش نیز حاضر هستیم» وفا داری به این امر در واقع همان تصمیم انفرادی ترک کردن مقامات در سطح دولت ورها سازی حزب بدون ارایه کدام تدبیر بود که از جانب شهید نجیب الله عملی شد

 

مراحلی که در این پروسه مدنظرسیاست گذاری های کشور های سرمایه سالار غربی بود با طرح راهکار های متضاد پی ریزی شد وپیگیری گردید ،که سیاست مصالحه وطرح صلح سازمان ملل از جمله آن بود. نباید مغالطه کرد که گویا یکی زاده وخا لق دیگری است. طرح مصالحه ملی و طرح صلح سازمان ملل هر دو در بُعد عملی با راهکار های جداگانه توصیف میشدند. در واقع هر دو راهکار در سرحد تلاقی با هم تصادم کردند وبه شکست و نا بودی هر دو طرح انجامید . اما تنها این نبود بر علاوه متظاهر ساختن مذاکرت با قوماندانهای تنظیمی که زیر طرح مصاله ملی پیش برده میشد از یک جانب، و تفاهمات رهبران تنظیمی که تحت تاثیر کشور های ذینفع (همسایه گان وجهان غرب) مطرح بود از جانب دیگر، یک طرح همزاد مشخصتر دیگر تحت تاثیرسیاست های غرب در راس ایالت متحده امریکا این دو راهکار دیگررا در مسیر اهداف دور نمائی کشور های غربی در جهت شکل گیری انکشاف اوضاع( جنگ و ناامنی ودر یک کلام بحران موجود ) به نفع سیاست گذاری های آنان یاری میرساند. بی جهت نبود که جریان تند رو تنظیم ها هر نوع ائتلاف را رد میکرد.که نتائیج آن جنگ تنظیمی، پیدایش گره طالبی و ونفوذ دادن تکنوکرات ها و یا افراد غربی شده، که به گُــل روی متعهد قدیم استعمار محمد ظاهر اکنون در مقامات دولت موجود حضور دارند.

 

ازچنین وضعیت شکل یافته کدام قضاوت مشترک را میتوان استخراج نمود؟ در واقع این قضاوت را باید دریافت نمود که دولت در حد کدام توانائی به عنوان مسئول تامین تمام شیون زندگی مردم قرار داشت؟ عواملی که پیش زمینه های آن وضعیت را ساخته بودند چه بودند؟ مسئول شکل گیری آن وضعیت نقش آفرینی کدام شخصیت ها در اجرای پلانگذاریهای کشور های سرمایه سالار غربی بود؟ مسئول عدم بر خورد شفاف و واضح برای ارکان دولت ، مردم وجامعه کیها میتوانند باشند؟ وبلاخره کیها بودند که دولت وارکان دولت ، مردم وجامعه را در برابر اعمال انجام شده قرار دادند؟ در نتیجه تنی را در سکون خانه دفترملل متحد مسکوت ، وتوسط چند تائی دیگر کرنائی اغفال نواختند. یک کشور را با مردمش، یک دولت را با تمام ارکانش ، یک حزب را با تمام متحدین سیاسی اش با بازی های انفرادی داوطلبانه در پیش پای پیشروی سیاست های دنیائی سودوسرمایه قربان کردند..... محمد

 


September 19th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات